دانایی

یک جو بینش، از نیم مَن دانش، ارزشمندتر است
  • دانایی

    یک جو بینش، از نیم مَن دانش، ارزشمندتر است

چهارشنبه, ۲۵ اسفند ۱۳۹۵، ۰۳:۱۹ ب.ظ

پیش بینی بخشی از آینده ایران

خیلی وقته یک مسئله خیلی بزرگی ذهنم رو مشغول کرده هر چند من نه انقدر اطلاعات دارم که بخوام مطلبی در خور عنوان بنویسم و نه در واقع پیشگو هستم ولی با توجه به مقدمات ذهنی که دارم و صغری کبری هایی که تو ذهن خودم کردم شاید واقعا بتونم یه قسمت از آینده رو پیش بینی کنم البته اگه روال به همین شکلی پیش بره که الان داره پیش میره و هیچ کسی نیاد که برنامه ای علمی و حساب شده ای رو استارت بزنه ، و اما پیشبینی من بازگشت سیستم ارباب رعیتی به کشوره یعنی من فکر میکنم با این روالی که داره در کشور کارها اداره میشه دوباره برگردیم به دوره خان خان بازی و عوض پیشرفت و استقلال محتاج کشور های دیگه بشیم و این مسئله (‌بازگشت به سیستم ارباب رعیتی )‌به خاطر عدم توجه دولت به طبقه کارگر و اهمیت پیدا کردن کسانی هستند که توی ادارات کار میکنن اگر عقلی فکر کنیم باید محترم ترین قشر در جامعه کشاورزان ، تولید کنندگان و کارگران باشن ولی در واقع این مسئله در کشور ما دقیقا بر عکس هستش هر چند در شعار ارادتهای زیادی شاید به این قشر نشون داده بشه ولی در عمل اصلا توجهی به این افراد نمیشه برای نمونه اگه یه کشاورز و یک کارمند به یک بانک مراجعه کنن به نظرتون به کدومشون زودتر وام داده میشه یا اون رئیس و کارمند بانک به کدوم بیشتر احترام میزاره و مسائل زیادی شبیه به این و اینجاس که خانواده ها هم توی تربیت فرزندانشون این شعار رو سرلوحه قرار دادن که  بچه مون رو جوری تربیت کنیم که در آینده توی سیستم کارمندی مشغول به کار بشه ( البته منظور از سیستم کارمندی من به سیستمی میگم که در تقابل با تولید قرار داره یعنی کسی که تولید کننده نیست ) خوب حالا اومدیم قبول کردیم که بله به کارگر بها داده نمیشه و کارمند محترم تره الان خوب چه اتفاقی میفته ، اینجاست که کارمندان روز به روز تقویت میشن و کشاورزان و تولید کنندگان وقتی نتونن از طرف سیستم اداری حمایت بشن مجبورا بیان از همین کارمندان به صورت دوستانه کمک بگیرن خوب اینجاست که کسی که سرمایه داره نمیاد سرمایش رو مجانی در اختیار کسی قرار بده و حتما امتیازات خوبی رو از اون تولید کننده یا کشاورز میگره و این یعنی شروع سلطه یک شخص به شخص دیگه مثلا کارمند بانک تا بگی پول داره کشاورز که پول نداره مجبوره برای اینکه بتونه کار کنه  یا باید به صورت مشارکتی زمین رو کشت کنه و یا اینکه زمین رو به کارمند بفروشه و خودش مزد کارگریش رو بگیره و اینکه این کارمند با اون کشاورز چه جوری کنار بیاد دیگه بستگی به اخلاقیات داره (‌البته منظورم از مثال زدن کارمند بانک توهین به این قشر نیست هر کارمند دیگه ای رو میشه فرض کرد ) و این شروع همون سیستم ارباب رعیتی هستش و کارمندان روز به روز پولدار تر و برای خودشون کاگرای بیشتری میگیرن و کشاورزان روز به روز محتاج تر به قشر فقیر جامعه اضافه میشه و هی اختلاف طبقاتی بیشتر و بیشتر میشه و بر میگردیم به سال ها پیش که همچین سیستمی بود 

و اما قضیه آرمانی به نظر من اینه که اگه به کسی پیشنهاد دادی که بیا کارمند فلان جا بشو از این قضیه فرار کنه و مثلا بگه نه من میخوام توی کارگاه فلان کار کنم یا میخوام برم کار کشاورزی انجام بدم و اینجاس که سیستم تولید تقویت شده و هر چی تولید بیشتر باشه جامعه پیشرفت بیشتری خواهد داشت

اما اون آرمان کجا و این کجا که الان کار به جایی رسیده که حتا اگه دولت بعضی از مواقع نباشه طبقه کارگر خودش کارشو بهتر انجام میده .

این اولین پیش بینی من هستش که خودش کلی باعث از دست رفتن استقلال کشور خواهد شد و هر روز وابستگی رو بیشتر میکنه ، نمیخوام از این بیشتر بگم که چجوری این روند باعث از بین رفتن استقلال و ایجاد وابستگی بیشتر میشه البته هر کی خواست سوالشو رو توی نظرات بپرسه در حد توان جواب میدم

و اما یه پیش بینی دیگه ای هم میخوام بکنم که میزارم توی یه پست دیگه چون فکر کنم اگه مطلب این پست بیشتر از این بشه واقعا خسته کننده میشه

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی